جديدترين يادداشت وبلاگ شخصي رئيس جمهور :لبخند كودكي يتيم بر رضايت سياستمداران سيريناپذير ترجيح دارد
يزدفردا "دکتر محمود احمدي نژاد تاكيد كرد: لبخند رضايت كودكي يتيم، كه به حق خود مي رسد بر رضايت سياستمداران مستكبر و سيري ناپذير ترجيح دارد.
به گزارش واحد بررسي وبلاكهاي يزدفردا :دکتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در جديدترين مطلب وبلاگ شخصي خود به موضوع "راهنماي حكمراني اسلامي" پرداخت و نوشت : نوع نگاه به حكومت و حكمراني، عامل اصلي در تعيين نحوه تعامل با مردم است. اگر حكومت را امتياز و طعمه اي براي حكمرانان بدانيم، دوره حكمراني تبديل به فرصتي خواهد شد براي ارضاي اميال شخصي و گروهي و فخرفروشي و خوشگذراني حاكمان.
اما اگر حكومت در نظر ما مسئوليتي در برابر خداوند براي اقامه عدل و تكليفي براي احقاق حقوق عامه و خدمت به خلق خدا و ياري مظلومان باشد، آنگاه آنچه اهميت مي يابد تنها مصالح امت خواهد بود و حاكمان، ديگر خود را برتر از ساير مردم نخواهند دانست و براي خود شاني جز خدمتگزاري قايل نخواهند شد.
در چنين ديدگاهي، هدف نهايي جلب رضايت پروردگار از طريق خدمت به بندگان او و گسترش عدالت و معنويت است و اين همان هدفي است كه جز با سرسپردن به آستان حضرت حق دست يافتني نيست و براي تحقق آن بذل جان و بلكه آبرو نيز شيرين است.
با چنين منطقي، لبخند رضايت كودكي يتيم، كه به حق خود مي رسد بر رضايت سياستمداران مستكبر و سيري ناپذير ترجيح مي يابد و قدرداني پيرزني رنجديده كه از ظلمي رهايي يافته از صدها مدال رسمي و تقدير جهاني ارزشمندتر خواهد بود.
نظام جمهوري اسلامي ايران نيز بر همين ديدگاه استوار است و در آن چارچوب حكومتي و شرح وظايف حاكمان، از منابع و متون اسلامي كه حقيقتا مي توان آن را بهترين راهنما براي حكمراني خوب و خدمت صادقانه دانست، استخراج شده است.
شب گذشته فرصتي دست داد تا در كنار خانواده، كتاب شريف نهج البلاغه را كه از ارزشمندترين متون ديني ماست، مرور كنم.
طبعاً به عنوان كسي كه مدتي است سنگين ترين بار اجرايي كشور را عهده دار شده است، ترجيح دادم تا از اين فرصت استفاده كنم و بار ديگر نامه امام علي (عليه السلام) خطاب به مالك اشتر را كه در آن شيوه هاي صحيح حكمراني تشريح شده است همراه با همسر و فرزندانم، مطالعه نمايم.
آنچه در اين نامه ارزشمند، كه نامه پنجاه و سوم از اين كتاب شريف است آمده، بدون شك والاترين منشور مديريت اسلامي است.
در اين جا فرازهايي از اين متن متين را كه بيشتر برايم جلب نظر مي كرد مي آورم و همگان به خصوص همكاران عزيزم در دولت را دعوت مي نمايم تا آنها نيز بار ديگر با مراجعه به كتاب نهج البلاغه و مطالعه كامل فرمان حضرت به مالك اشتر، جهت انطباق هر چه بيشتر عملكرد خود با دستور العملهاي ايشان تلاش روزافزون داشته باشند.
اگرچه بايد گفت كه فاصله ما با آنچه اميرالمؤمنين از ما خواسته، بسيار بسيار زياد است، اما مي توان و بايد براي كم كردن اين فاصله ها تلاش نمود.
(فرازهايي از نهج البلاغه:)
"اي مالك، قلبت را از رحمت، محبت و مهرورزي نسبت به مردم مالامال (پر) كن. مبادا نسبت به آنان مانند حيوان درنده خو باشي كه شكار آنان را غنيمت بشماري؛ زيرا مردم دو دسته اند، يا برادر ديني تو هستند يا شبيه تو در خلقت.
لغزشهايي از آنان سر مي زند، و خطاهايي بر آنان روي مي آورد، و از روي عمد يا خطا دچار تجاوز مي گردند. مردم را از بخشش و چشم پوشيهاي خود آنچنان بهره مند ساز كه دوست داري مثل آن را خدا براي تو عطا فرمايد. زيرا اگرچه مقام تو بالاتر از آنان است، اما مقام زمامدار تو بالاتر از توست، و خداوند نيز فوق زمامدار توست، و خداوند رسيدگي به امور مردم را از تو خواسته، و تو را به وسيله آنان آزمايش كرده است.
و از عفوي كه كرده اي هرگز نادم مشو، و به كيفري كه داده اي هرگز شادمان مشو، و مادامي كه راهي براي گريز نداشته باشي به غضب و پرخاش مشتاب.
و اگر با مقام و قدرتي كه داري، دچار تكبر يا خود بزرگ بيني شدي به بزرگي حكومت پروردگار كه برتر از توست بنگر، كه تو را از آن سركشي نجات مي دهد، و تندروي تو را فرو مي نشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلي باز مي گرداند.
اي مالك، ميان خدا و مردم از يك طرف و خودت و خاندانت و آن كس از مردم كه او را دوست مي داري از طرف، ديگر انصاف برقرار كن. اگر انصاف برقرار نكني، ستم ورزيده اي و هر كس كه به بندگان خدا ستم روا دارد، خداست كه از طرف بندگانش دشمن آن ستمكار است، و هر كس كه خدا با او خصومت كند، كاري از پيش نمي برد و چاره اي نخواهد داشت، و چنين شخصي در حال جنگ با خدا است تا آنگاه كه از ستمكاري برگردد و توبه نمايد.
آگاه باش كه هيچ چيزي بيش از رفتار ظالمانه، موجب تغيير نعمت خداوندي و تسريع در انتقام او نمي شود؛ زيرا خداوند شنونده دعاي ستمديدگان است، و در كمين ستمكاران.
بايد محبوب ترين امور در نزد تو، ميانه ترين در حق، فراگيرترين در عدالت ، و جامع ترين آنها در جلب رضايت مردم باشد؛ زيرا غضب عموم، رضايت خواص را زير پا خواهد گذاشت؛ و غضب خواص در صورت رضايت عموم مردم، قابل چشم پوشي مي شود و اهميتي نخواهد داشت.
خواص در دوران صلح و آرامش، بيش از ساير افراد مردم سبب تكلف و مشقت زمامداران هستند و در روزگار سختي نيز ياريشان كمتر، و در اجراي عدالت از همه ناراضي تر و در خواسته هايشان مصرتر و در عطا و بخشش ها كم سپاس تر و در پذيرش عذر و دليل، در صورت امتناع زمامدار از عطا، سختگيرترند... و هيچ فرد و گروهي در حوادث بزرگ روزگار مانند خواص، كم صبر و بي تحمل نيستند.
و در حاليكه كه ستون هاي استوار دين و اجتماع مسلمانان و وسيله دفع دشمنان، عموم مردم هستند، پس گوش تو، شنواي سخنان اين مردم و تمايل تو، به سوي آنان باشد.
اي مالك، دورترين و مبغوض ترين مردم در نزد تو كسي باشد كه بيشتر به دنبال عيب جويي و ابراز عيوب مردم است؛ زيرا در مردم عيوبي است كه شايسته ترين انسانها براي پوشاندن آنها زمامدار است، پس به دنبال كشف آنچه را كه از تو پوشيده است، مباش. زيرا جز اين نيست كه تكليف تو پاك كردن چيزيست كه بر تو ظاهر گشته است. و خداوند متعال خود درباره آنچه از تو مخفي است حكم خواهد كرد.
اي مالك، تا مي تواني پرده بر روي آنچه بايد پوشيده شود بينداز، تا خداوند سبحان آنچه را كه مي خواهي از تو براي مردم پوشيده بماند، مخفي بدارد. گره هر كينه را از دلهاي مردم باز كن، و عامل هرگونه عداوت را از خود دور كن، و از هر امري كه براي تو واضح نيست كناره بگير، و هرگز در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين خيانت پيشه است، اگر چه خود را خيرخواه جلوه مي دهد.
وهرگز با بخيل مشورت مكن كه تو را از بخشش و احسان باز مي دارد و وعده فقر به تو مي دهد، و ترسو را هم در مشورت دخالت مده؛ زيرا در انجام كارها روحيه تو را ضعيف مي كند، و حريص را از اين كار مهم دور بدار؛ زيرا حرص را از روي دشمني در نظر تو مي آرايد. همه اين صفات پست بخل، ترسويي و حرص غرايزي است گوناگون كه ريشه همه آنها بدگماني به خداست.
بدترين وزراي تو كسي است كه پيش از تو، وزارت اشرار را داشته و در گناهان، شريك آنان بوده است . هرگز او را از خواص خود قرار مده؛ زيرا آنان ياران گنه كارانند، و برادران ستمكاران، و تو مي تواني جانشيناني بهتر از آنان پيدا كني كه قدرت فكري و نفوذي مثل آنان داشته و در عين حال از وزر و وبال گناهان آنان به دور باشند، كساني كه هيچ ستمكاري را در ستم ورزي و هيچ گنهكاري را در ارتكاب گناه كمك نكرده اند.
زحمت آنان براي تو كمتر، و ياري آنان براي تو نيكوتر است و از نظر عطوفت به تو مايلتر، و با غير از تو كم انس تر مي باشند. پس اين گونه انسانهاي ممتاز را خاص مجالس سري و علني خود قرار بده. نزديك ترين خواص در نزد تو حق گو ترين آنان باشد اگر چه تلخ باشد، و آن شخص بايد كه در مواردي كه خداوند براي اوليايش نمي پسندند، كمترين ياري را به تو نمايد. خواه خوشايند تو باشد يا ناخوشايندت.
و همواره به مردمي كه اهل پرهيزگاري و صدقند بپيوند. سپس آنان را امر كن كه در شأن تو مبالغه نكنند و تو را به خاطر عدم ارتكاب باطل ستايش نكنند؛ زيرا ستايش زياد خودپسندي را به دنبال مي آورد و انسان را به سركشي رهنمون مي سازد.
اي مالك، هرگز نيكوكار و بدكار نزد تو مساوي نباشد؛ زيرا چنين تسويه اي نيكوكاران را به انجام كارهاي نيكو بي رغبت، و مردم بدكار را به كارهاي زشت، تحريك و تشويق مي نمايد. هر كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش بده.
و هرگز سنتي نيكو را كه پيشتازان اين امت به آن عمل نموده، موجب انسجام امت شده، و مردم جامعه بر مبناي آن به حيات صالحه نايل گشته اند مشكن، و هرگز سنتي را بنيان مگذار كه به چيزي از سنن گذشته ضرر برساند، كه در نتيجه پاداش نصيب سنت گذاران نيكو شود، و وبال سنت شكني گريبان تو را بگيرد.
اي مالك، براي بهره برداري از علم عالمان، زانوي تعلم در برابر آنان بر زمين گذار، و براي اخذ حكمت از حكما، با آنان به تبادل نظر بپرداز؛ زيرا علم و حكمت آنان تأثير قطعي در اصلاح امور جامعه تو خواهد داشت، و هر آنچه كه حيات مردم را پيش از تو قوام مي داد، تثبيت خواهد نمود.
و بدان كه مردم، متشكل از طبقاتي هستند كه مصلحت زندگي بعضي از آنان تأمين نمي شود مگر با بعضي ديگر، و هرگز با قسمتي از آن طبقات نمي توان از قسمت ديگر بي نياز گشت، از آن جمله است: لشكريان خدا، كاتبان عمومي و خصوصي، قضات عادل، اهل انصاف و سازش دهندگان مردم با يكديگر، وصول كنندگان ماليات از مردم ذمي و مسلمين، بازرگانان و صنعتگران، و نيز طبقه پايين از حاجتمندان و بينوايان، و خداوند متعال در كتاب خود يا سنت پيامبرش سهم و موقعيت هر يك از آنان را مشخص فرموده است، و اين پيماني است از سوي خدا كه نگهداري آن بر ما لازم است.
طبقه پايين مردم از حاجتمندان و بينوايانند كه كمك به اداره زندگي آنان لازم است، و قانون خدا براي هر يك از آنان امكاني نهاده است، و براي مصالح هر يك از آنان حقي است كه بر عهده زمامدار است، و زمامدار نمي تواند از حقيقت آنچه كه از حق آنان بر عهده دارد بر آيد مگر با كوشش و استمداد از خداوند متعال، و آماده كردن نفس خود براي التزام به حق و شكيبايي در همه موارد، چه آسان باشد چه دشوار.
و قطعي است كه بهترين روشنايي چشم زمامداران، گسترش و نفوذ دادگري در جامعه و ظهور محبت مردم در جامعه است.
و قطعي است كه محبت مردم بروز نمي كند مگر با آسودگي خاطر آنان نسبت به زمامداران، و خيرخواهي مردم جامعه به وجود نمي آيد مگر به وسيله اطلاع و احاطه آنان درباره زمامداران، و احساس اندك بودن سنگيني حاكميت آنان، و ملول نبودن از طولاني شدن حكومتشان.
و معاونان خود را با دقت كامل زير نظر بگير در آن هنگام كه كسي از آنان دست به خيانت گشود و اين خيانت را اخبار بازرسان مخفي تأييد كرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اكتفا نموده، و او راكيفر كن، و آن چه را كه به دست آورده است، از او بگير و او را به موقعيت ذلت و خواري بكشان و با نشان خيانت او را مشخص نما و ننگ اتهام را بر گردنش بياويز.
اي مالك، آباد كردن زمين در نظرت با اهميت تر از اخذ ماليات باشد؛ زيرا ماليات بدون آبادي قابل دريافت نيست، و هر كس بدون آباد كردن زمين ماليات مطالبه كند، شهرها را خراب كرده و بندگان خدا را به هلاكت رسانده و روزگار زمامداري او مدت زيادي به طول نمي انجامد.
سپس اي مالك، خدا را، خدا را در نظر بگير درباره طبقه پايين از مردمي كه درمانده اند، از بينوايان و نيازمندان و مشقت زدگان و زمينگيران؛ زيرا در اين طبقه مردمي قانع و حاجتمند وجود دارند، حق خدا را كه از تو مراعات آن را درباره آنان خواسته است حفظ كن، و براي آنان قسمتي از بيت المال و قسمتي از عايدات را در هر شهري در نظر بگير.
زيرا براي آن بينوايان و نيازمندان كه از جايگاه تو دورند، همان حقي وجود دارد كه براي نزديكان، و تو بايد حق همه آنان را مراعات نمايي. اي مالك، هشيار باش كه سرمستي تو را از آنان غافل نكند؛ زيرا تو به بهانه اشتغال به كارهاي بزرگ از ضايع كردن حق كوچك معذور نيستي، و هرگز توجه خود را از آنان دور مساز، و از روي تكبر روي از آنان برمگردان.
و امور كساني از اين طبقه را كه نمي توانند به حضور تو برسند و مردم به آنان با ديده تحقير مي نگرند و آنان را پست مي شمارند، تحت نظر بگير... سپس درباره اين طبقه مستمند چنان رفتار كن كه روز ديدار با خداوند سبحان معذور باشي و سربلند.
اين طبقه از ديگر مردم جامعه به انصاف (و عدل و محبت) نيازمندترند. حقوق همه مردم و طبقات جامعه را چنان ادا كن كه در نزد خدا معذور و سربلند باشي. اداره شؤون ايتام و كساني را كه گذشت ساليان عمر، آنان را ناتوان ساخته است، از كساني كه درمانده اند و دست نياز دراز نمي كنند با دقت و توجه به عهده بگيرو به آن ملتزم باش. اگرچه اين دقت و تعهد بر زمامداران و التزام به همه انواع حق سنگين است، امّا خداوند متعال اين سنگيني را براي كساني كه طلب عاقبت نموده و نفس خود را درباره حق شكيبا ساخته اند و به صدق وعده خداوندي اطمينان دارند، سبك مي كند.
و براي نيازمندان كه مراجعه آنان به تو ضروري است قسمتي از وقت خود را اختصاص بده تا با شخص تو به طور مستقيم ارتباط برقرار كنند، و براي آنان مجلس عمومي قرار بده و در آنجا در برابر خدايي كه تو را آفريده است فروتني كن. و در اين ارتباط لشكريان و معاونانت مانند نگهبانان و پاسبانانت را دور بساز، تا كسي از آن نيازمندان كه با تو سخن مي گويد بتواند بدون لكنت زبان سخنش را بگويد.
زيرا من در مواردي متعدد از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود: "هيچ امتي به پاكي و قداست نخواهد رسيد، اگر حق ضعيف آن امت از قدرتمندش بدون لكنت زبان گرفته نشود".
آنگاه برخورد بد و تندي سخن آنان را تحمل كن، و مگذار آنان در تنگناي هيبت فرمانروايي و تكبر تو به سختي بيفتند (و نتوانند درد دل و حاجات خود را ابراز بدارند)، تا خداوند ابعاد رحمتش را بر تو بگستراند، و پاداش اطاعتش را براي تو مقرر دارد و آنچه را كه عطا مي كني، به طور گوارا اعطا كن. و اگر نتوانستي نياز كسي را بر آوري، با روي خوش و پوزش خواهي او را برگردان.
برخي از امور است كه بايد خود تو مستقيما آنها را مورد بررسي يا اجرا قرار بدهي، از آن جمله است: 1. پاسخ مسائل كارگزاران در آن موقع كه كاتبان تو ناتوان باشند 2. برآوردن نيازهاي مردم كه بر تو ارائه شده و دستياران تو در برآوردن فوري آن نيازها ناتوانند.
اي مالك، عمل هر روز را در همان روز به جاي بياور؛ زيرا براي هر روز موقعيت و قانون خاصي حكمفرماست، كه اگر آن روز بگذرد ديگر آن موقعيت به دست نخواهد آمد. اي مالك، مابين خود و خدايت قسمتي از بهترين اوقات و شايسته ترين آنها را اختصاص بده، هر چند كه اگر اوقات عمر تو با نيت صالح بگذرد و مردم در آن اوقات در آسايش باشند عبادتي است براي خدا.
از كارهايي كه به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهي، انجام واجباتي است كه ويژه پروردگار است، پس در بخشي از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزديك مي كند بي عيب و نقصاني انجام ده، اگر چه دچار خستگي جسم شوي.
هرگز خود را مدتي طولاني از مردم جامعه خود دورمكن؛ زيرا اختفاي زمامداران از مردم وارد كردن نوعي فشار بر آنان و عامل كم اطلاعي از امور حيات اجتماعي مردم است. غياب زمامداران (وهر گونه كارگزاري) از مردم، زمامداران را از دانستن اموري كه از آنان پوشيده است، باز مي دارد. در نتيجه امر بزرگ در نزد آنان كوچك، و كوچك بزرگ، و زيبا زشت، و زشت زيبا جلوه مي كند و حق با باطل درهم مي آميزد.
سپس براي زمامدار، خواص و نزديكاني است كه داراي صفت خود خواهي و مقدم شمردن خود بر ديگران، دست درازي و كم انصافي در معاملات مي باشند. ريشه اينگونه افراد را با قطع صفات مزبور بخشكان.
و هرگز به كسي از اطرافيان و خويشاوندان خود قطعه زميني از زمينهاي مردم را اختصاص مده و به گونه اي رفتار مكن تا براي بستن قراردادي كه به زيان مردم است، در تو طمع كند و زحمت و مخارج آن را به گردن ديگران بيندازند، كه در نتيجه خوشي و امتياز اين خطاكاري براي آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت از آن تو خواهد بود.
حق را درباره همه، چه از نزديكان و چه بيگانگان اجرا كن و در انجام اين تكليف بردبار باش و تقرب به خدا را مورد نظر قرار بده. هر وضعي كه اجراي حق درباره خويشان و خواصت پيش بياورد، مانع اقدام تو براي اجراي حق نباشد، و تو عاقبت احقاق حق را اگر چه سنگين است در نظر بگير؛ زيرا نتيجه و پايان آن پسنديده است.
واگر مردم، تو را به تعدّي و ظلمي متهم كردند و درباره تو بدگمان شدند، عذر خود را براي آنان آشكار كن و با آن عذر آشكار، بدگماني هاي آنان را از خود برگردان؛ زيرا در اين اعتذار و رفع سوء تفاهم مشقتي است براي نفس تو ، و محبت و مدارايي است براي مردم جامعه. و با عذري كه مي آوري در پا بر جا ساختن آنان در مسير حق، به خواسته خود نايل مي گردي.
و اگر ميان خود و دشمن معاهده اي منعقد نمودي يا از طرف خود پناهندگي به او دادي، به معاهده خود به طور كامل وفا كن، و با كمال امانت تعهد پذيرش پناهندگي او را مراعات نما، و خود را در برابر عهدي كه بسته اي سپر كن؛ زيرا هيچ يك از واجبات الهي مانند وفاي به عهد نيست كه همه مردم با تمام اختلافي كه در افكار و تمايلات دارند در آن اتفاق نظر داشته باشند.
خداوند متعال عهد و پيماني را كه با نام او شكل مي گيرد با رحمت الهي خود ميان بندگانش عامل امنيت و پناهگاهي قرار داده است كه در آن بيارامند، و در همسايگي آن با احساس امنيت به زندگي خود ادامه بدهند. پس هيچگونه دغل بازي و فريبكاري و نيرنگ را در تعهدها نبايد راه داد. و هيچ معامله اي را به گونه اي منعقد مكن كه ابهام انگيز بوده و امكان اختلال در آن وجود داشته باشد. و پس از تأكيد و استحكام متن معاهده، دست از بهانه جويي بردار.
واگر تعهد الهي، تو را در موردي در تنگنا قرار داد، اين امر هرگز موجب نشود كه درصدد فسخ به ناحق آن تعهد بر آيي؛ زيرا شكيبايي تو بر تنگنايي كه اميد گشوده شدن و نيكي عاقبت آن را داري بهتر از آن عذرخواهي است كه از نتيجه بد آن بيمناك بوده، و از بازخواست خداوندي كه در دنيا و آخرت تو را فرا خواهد گرفت هراسناك باشي.
و بپرهيز از خود پسندي و به خود باليدن، و از اطمينان به آنچه كه از نفس خود، تو را به خودپسندي وادار كرده، و بپرهيز از دوست داشتن مداحي و تملق ديگران؛ زيرا اين صفات پليد از محكمترين فرصتها براي شيطان است كه نيكي نيكوكاران را در آن محو مي سازد.
و بپرهيز از منت گذاردن بر مردم خود به خاطر احساني كه به آنان كرده اي، و از زياد شمردن كاري كه در حق آنان انجام داده اي برحذر باش، و بپرهيز از تخلف از وعده اي كه داده اي؛ زيرا منت گذاردن احسان را باطل مي كند و زياد شمردن كاري كه به سود جامعه انجام گرفته است نور حق را از بين مي برد، و تخلف از وعده موجب عداوت در نزد خدا و مردم مي گردد. خداوند متعال فرموده است: " اين كه بگوييد چيزي را كه به آن عمل نمي كنيد عداوتي بزرگ است."
و بپرهيز از شتابزدگي در امور پيش از رسيدن موقع آن ها، و از سستي و درماندگي در موقعيت مقتضي آن اموربرحذر باش و از لجاجت در موقعيّتي كه مشكل و ابهام انگيز باشد، و از مسامحه درباره آن امور، وقتي كه آشكار شده اند، بپرهيز. پس هر امري را در موضع خود قرار بده، و هر امري را در جايگاه مناسب خود مقرر بدار.
و من از رحمت واسعه خداوندي و قدرت عظيمش مسألت مي دارم كه خواسته هاي ما را عنايت فرمايد، و من و تو را موفق بدارد به آنچه رضاي او در آن است، تا نزد او و خلق او داراي عذري روشن باشيم. و برخوردار از ياد نيكو در ميان بندگان، و يادگار نيك در شهر ها گرديم و به همه نعمت ها و كرامت ها نائل آييم. و از آن ذات اقدس مسألت مي دارم كه پايان زندگي من و تو را به سعادت و شهادت ختم فرمايد. قطعا ما به سوي او بازگشت خواهيم كرد و درود بر رسول خدا صلوات الله عليه و اولاد پاك و پاكيزه او، درود بسيار فراوان، و درود بر تو."
نوشته شده توسط محمود احمدي نژاد در ساعت 22:21
منبع :وبلاك رئيس جمهور
يزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 12,ژانویه,2025