جديدترين يادداشت وبلاگ شخصي رئيس جمهور :لبخند كودكي يتيم بر رضايت سياستمداران ‏سيري‌ناپذير ترجيح دارد

يزدفردا "دکتر محمود احمدي نژاد تاكيد كرد: لبخند رضايت كودكي يتيم، كه به حق خود مي رسد بر رضايت سياستمداران ‏مستكبر و سيري ناپذير ترجيح دارد.

به گزارش واحد بررسي وبلاكهاي يزدفردا :دکتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در جديدترين مطلب وبلاگ شخصي خود به موضوع "راهنماي حكمراني اسلامي" پرداخت و نوشت : نوع نگاه به حكومت و حكمراني، عامل اصلي در تعيين نحوه تعامل با مردم است. اگر حكومت ‏را امتياز و طعمه اي براي حكمرانان بدانيم، دوره حكمراني تبديل به فرصتي خواهد شد براي ‏ارضاي اميال شخصي و گروهي و فخرفروشي و خوشگذراني حاكمان.‏
اما اگر حكومت در نظر ما مسئوليتي در برابر خداوند براي اقامه عدل و تكليفي براي احقاق ‏حقوق عامه و خدمت به خلق خدا و ياري مظلومان باشد، آنگاه آنچه اهميت مي يابد تنها مصالح ‏امت خواهد بود و حاكمان، ديگر خود را برتر از ساير مردم نخواهند دانست و براي خود شاني جز ‏خدمتگزاري قايل نخواهند شد.‏
در چنين ديدگاهي، هدف نهايي جلب رضايت پروردگار از طريق خدمت به بندگان او و ‏گسترش عدالت و معنويت است و اين همان هدفي است كه جز با سرسپردن به آستان حضرت ‏حق دست يافتني نيست و براي تحقق آن بذل جان و بلكه آبرو نيز شيرين است.‏
با چنين منطقي، لبخند رضايت كودكي يتيم، كه به حق خود مي رسد بر رضايت سياستمداران ‏مستكبر و سيري ناپذير ترجيح مي يابد و قدرداني پيرزني رنجديده كه از ظلمي رهايي يافته از ‏صدها مدال رسمي و تقدير جهاني ارزشمندتر خواهد بود.‏
نظام جمهوري اسلامي ايران نيز بر همين ديدگاه استوار است و در آن چارچوب حكومتي و ‏شرح وظايف حاكمان، از منابع و متون اسلامي كه حقيقتا مي توان آن را بهترين راهنما براي ‏حكمراني خوب و خدمت صادقانه دانست، استخراج شده است. ‏
شب گذشته فرصتي دست داد تا در كنار خانواده، كتاب شريف نهج البلاغه را كه از ‏ارزشمندترين متون ديني ماست، مرور كنم.‏
طبعاً به عنوان كسي كه مدتي است سنگين ترين بار اجرايي كشور را عهده دار شده است، ‏ترجيح دادم تا از اين فرصت استفاده كنم و بار ديگر نامه امام علي (عليه السلام) خطاب به مالك ‏اشتر را كه در آن شيوه هاي صحيح حكمراني تشريح شده است همراه با همسر و فرزندانم، ‏مطالعه نمايم.‏
آنچه در اين نامه ارزشمند، كه نامه پنجاه و سوم از اين كتاب شريف است آمده، بدون شك ‏والاترين منشور مديريت اسلامي است.‏
در اين جا فرازهايي از اين متن متين را كه بيشتر برايم جلب نظر مي كرد مي آورم و همگان ‏به خصوص همكاران عزيزم در دولت را دعوت مي نمايم تا آنها نيز بار ديگر با مراجعه به كتاب ‏نهج البلاغه و مطالعه كامل فرمان حضرت به مالك اشتر، جهت انطباق هر چه بيشتر عملكرد ‏خود با دستور العملهاي ايشان تلاش روزافزون داشته باشند.‏
اگرچه بايد گفت كه فاصله ما با آنچه اميرالمؤمنين از ما خواسته، بسيار بسيار زياد است، اما ‏مي توان و بايد براي كم كردن اين فاصله ها تلاش نمود.‏

‏(فرازهايي از نهج البلاغه:)‏

‏"اي مالك، قلبت را از رحمت، محبت و مهرورزي نسبت به مردم مالامال (پر) كن. مبادا نسبت ‏به آنان مانند حيوان درنده خو باشي كه شكار آنان را غنيمت بشماري؛ زيرا مردم دو دسته اند، ‏يا برادر ديني تو هستند يا شبيه تو در خلقت.‏
لغزشهايي از آنان سر مي زند، و خطاهايي بر آنان روي مي آورد، و از روي عمد يا خطا دچار ‏تجاوز مي گردند. مردم را از بخشش و چشم پوشيهاي خود آنچنان بهره مند ساز كه دوست ‏داري مثل آن را خدا براي تو عطا فرمايد. زيرا اگرچه مقام تو بالاتر از آنان است، اما مقام زمامدار ‏تو بالاتر از توست، و خداوند نيز فوق زمامدار توست، و خداوند رسيدگي به امور مردم را از تو ‏خواسته، و تو را به وسيله آنان آزمايش كرده است.‏
و از عفوي كه كرده اي هرگز نادم مشو، و به كيفري كه داده اي هرگز شادمان مشو، و مادامي ‏كه راهي براي گريز نداشته باشي به غضب و پرخاش مشتاب.‏
و اگر با مقام و قدرتي كه داري، دچار تكبر يا خود بزرگ بيني شدي به بزرگي حكومت ‏پروردگار كه برتر از توست بنگر، كه تو را از آن سركشي نجات مي دهد، و تندروي تو را فرو مي ‏نشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلي باز مي گرداند.‏
اي مالك، ميان خدا و مردم از يك طرف و خودت و خاندانت و آن كس از مردم كه او را دوست ‏مي داري از طرف، ديگر انصاف برقرار كن. اگر انصاف برقرار نكني، ستم ورزيده اي و هر كس كه ‏به بندگان خدا ستم روا دارد، خداست كه از طرف بندگانش دشمن آن ستمكار است، و هر كس ‏كه خدا با او خصومت كند، كاري از پيش نمي برد و چاره اي نخواهد داشت، و چنين شخصي در ‏حال جنگ با خدا است تا آنگاه كه از ستمكاري برگردد و توبه نمايد.‏
آگاه باش كه هيچ چيزي بيش از رفتار ظالمانه، موجب تغيير نعمت خداوندي و تسريع در ‏انتقام او نمي شود؛ زيرا خداوند شنونده دعاي ستمديدگان است، و در كمين ستمكاران.‏
بايد محبوب ترين امور در نزد تو، ميانه ترين در حق، فراگيرترين در عدالت ، و جامع ترين آنها ‏در جلب رضايت مردم باشد؛ زيرا غضب عموم، رضايت خواص را زير پا خواهد گذاشت؛ و غضب ‏خواص در صورت رضايت عموم مردم، قابل چشم پوشي مي شود و اهميتي نخواهد داشت.‏
خواص در دوران صلح و آرامش، بيش از ساير افراد مردم سبب تكلف و مشقت زمامداران ‏هستند و در روزگار سختي نيز ياريشان كمتر، و در اجراي عدالت از همه ناراضي تر و در خواسته ‏هايشان مصرتر و در عطا و بخشش ها كم سپاس تر و در پذيرش عذر و دليل، در صورت امتناع ‏زمامدار از عطا، سختگيرترند... و هيچ فرد و گروهي در حوادث بزرگ روزگار مانند خواص، كم ‏صبر و بي تحمل نيستند.‏
و در حاليكه كه ستون هاي استوار دين و اجتماع مسلمانان و وسيله دفع دشمنان، عموم مردم ‏هستند، پس گوش تو، شنواي سخنان اين مردم و تمايل تو، به سوي آنان باشد.‏
اي مالك، دورترين و مبغوض ترين مردم در نزد تو كسي باشد كه بيشتر به دنبال عيب جويي و ‏ابراز عيوب مردم است؛ زيرا در مردم عيوبي است كه شايسته ترين انسانها براي پوشاندن آنها ‏زمامدار است، پس به دنبال كشف آنچه را كه از تو پوشيده است، مباش. زيرا جز اين نيست كه ‏تكليف تو پاك كردن چيزيست كه بر تو ظاهر گشته است. و خداوند متعال خود درباره آنچه از ‏تو مخفي است حكم خواهد كرد.‏
اي مالك، تا مي تواني پرده بر روي آنچه بايد پوشيده شود بينداز، تا خداوند سبحان آنچه را كه ‏مي خواهي از تو براي مردم پوشيده بماند، مخفي بدارد. گره هر كينه را از دلهاي مردم باز كن، و ‏عامل هرگونه عداوت را از خود دور كن، و از هر امري كه براي تو واضح نيست كناره بگير، و ‏هرگز در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين خيانت پيشه است، اگر چه خود را ‏خيرخواه جلوه مي دهد.‏
وهرگز با بخيل مشورت مكن كه تو را از بخشش و احسان باز مي دارد و وعده فقر به تو مي ‏دهد، و ترسو را هم در مشورت دخالت مده؛ زيرا در انجام كارها روحيه تو را ضعيف مي كند، و ‏حريص را از اين كار مهم دور بدار؛ زيرا حرص را از روي دشمني در نظر تو مي آرايد. همه اين ‏صفات پست بخل، ترسويي و حرص غرايزي است گوناگون كه ريشه همه آنها بدگماني به ‏خداست.‏
بدترين وزراي تو كسي است كه پيش از تو، وزارت اشرار را داشته و در گناهان، شريك آنان ‏بوده است . هرگز او را از خواص خود قرار مده؛ زيرا آنان ياران گنه كارانند، و برادران ستمكاران، ‏و تو مي تواني جانشيناني بهتر از آنان پيدا كني كه قدرت فكري و نفوذي مثل آنان داشته و در ‏عين حال از وزر و وبال گناهان آنان به دور باشند، كساني كه هيچ ستمكاري را در ستم ورزي و ‏هيچ گنهكاري را در ارتكاب گناه كمك نكرده اند.‏
زحمت آنان براي تو كمتر، و ياري آنان براي تو نيكوتر است و از نظر عطوفت به تو مايلتر، و با ‏غير از تو كم انس تر مي باشند. پس اين گونه انسانهاي ممتاز را خاص مجالس سري و علني ‏خود قرار بده. نزديك ترين خواص در نزد تو حق گو ترين آنان باشد اگر چه تلخ باشد، و آن ‏شخص بايد كه در مواردي كه خداوند براي اوليايش نمي پسندند، كمترين ياري را به تو نمايد. ‏خواه خوشايند تو باشد يا ناخوشايندت.‏
و همواره به مردمي كه اهل پرهيزگاري و صدقند بپيوند. سپس آنان را امر كن كه در شأن تو ‏مبالغه نكنند و تو را به خاطر عدم ارتكاب باطل ستايش نكنند؛ زيرا ستايش زياد خودپسندي را ‏به دنبال مي آورد و انسان را به سركشي رهنمون مي سازد.‏
اي مالك، هرگز نيكوكار و بدكار نزد تو مساوي نباشد؛ زيرا چنين تسويه اي نيكوكاران را به ‏انجام كارهاي نيكو بي رغبت، و مردم بدكار را به كارهاي زشت، تحريك و تشويق مي نمايد. هر ‏كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش بده.‏
و هرگز سنتي نيكو را كه پيشتازان اين امت به آن عمل نموده، موجب انسجام امت شده، و ‏مردم جامعه بر مبناي آن به حيات صالحه نايل گشته اند مشكن، و هرگز سنتي را بنيان مگذار ‏كه به چيزي از سنن گذشته ضرر برساند، كه در نتيجه پاداش نصيب سنت گذاران نيكو شود، و ‏وبال سنت شكني گريبان تو را بگيرد.‏
اي مالك، براي بهره برداري از علم عالمان، زانوي تعلم در برابر آنان بر زمين گذار، و براي اخذ ‏حكمت از حكما، با آنان به تبادل نظر بپرداز؛ زيرا علم و حكمت آنان تأثير قطعي در اصلاح امور ‏جامعه تو خواهد داشت، و هر آنچه كه حيات مردم را پيش از تو قوام مي داد، تثبيت خواهد ‏نمود.‏
و بدان كه مردم، متشكل از طبقاتي هستند كه مصلحت زندگي بعضي از آنان تأمين نمي شود ‏مگر با بعضي ديگر، و هرگز با قسمتي از آن طبقات نمي توان از قسمت ديگر بي نياز گشت، از ‏آن جمله است: لشكريان خدا، كاتبان عمومي و خصوصي، قضات عادل، اهل انصاف و سازش ‏دهندگان مردم با يكديگر، وصول كنندگان ماليات از مردم ذمي و مسلمين، بازرگانان و ‏صنعتگران، و نيز طبقه پايين از حاجتمندان و بينوايان، و خداوند متعال در كتاب خود يا سنت ‏پيامبرش سهم و موقعيت هر يك از آنان را مشخص فرموده است، و اين پيماني است از سوي ‏خدا كه نگهداري آن بر ما لازم است.‏
طبقه پايين مردم از حاجتمندان و بينوايانند كه كمك به اداره زندگي آنان لازم است، و قانون ‏خدا براي هر يك از آنان امكاني نهاده است، و براي مصالح هر يك از آنان حقي است كه بر عهده ‏زمامدار است، و زمامدار نمي تواند از حقيقت آنچه كه از حق آنان بر عهده دارد بر آيد مگر با ‏كوشش و استمداد از خداوند متعال، و آماده كردن نفس خود براي التزام به حق و شكيبايي در ‏همه موارد، چه آسان باشد چه دشوار.‏
و قطعي است كه بهترين روشنايي چشم زمامداران، گسترش و نفوذ دادگري در جامعه و ظهور ‏محبت مردم در جامعه است.‏
و قطعي است كه محبت مردم بروز نمي كند مگر با آسودگي خاطر آنان نسبت به زمامداران، و ‏خيرخواهي مردم جامعه به وجود نمي آيد مگر به وسيله اطلاع و احاطه آنان درباره زمامداران، و ‏احساس اندك بودن سنگيني حاكميت آنان، و ملول نبودن از طولاني شدن حكومتشان.‏
و معاونان خود را با دقت كامل زير نظر بگير در آن هنگام كه كسي از آنان دست به خيانت ‏گشود و اين خيانت را اخبار بازرسان مخفي تأييد كرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اكتفا نموده، ‏و او راكيفر كن، و آن چه را كه به دست آورده است، از او بگير و او را به موقعيت ذلت و خواري ‏بكشان و با نشان خيانت او را مشخص نما و ننگ اتهام را بر گردنش بياويز.‏
اي مالك، آباد كردن زمين در نظرت با اهميت تر از اخذ ماليات باشد؛ زيرا ماليات بدون آبادي ‏قابل دريافت نيست، و هر كس بدون آباد كردن زمين ماليات مطالبه كند، شهرها را خراب كرده ‏و بندگان خدا را به هلاكت رسانده و روزگار زمامداري او مدت زيادي به طول نمي انجامد.‏
سپس اي مالك، خدا را، خدا را در نظر بگير درباره طبقه پايين از مردمي كه درمانده اند، از ‏بينوايان و نيازمندان و مشقت زدگان و زمينگيران؛ زيرا در اين طبقه مردمي قانع و حاجتمند ‏وجود دارند، حق خدا را كه از تو مراعات آن را درباره آنان خواسته است حفظ كن، و براي آنان ‏قسمتي از بيت المال و قسمتي از عايدات را در هر شهري در نظر بگير.‏
زيرا براي آن بينوايان و نيازمندان كه از جايگاه تو دورند، همان حقي وجود دارد كه براي ‏نزديكان، و تو بايد حق همه آنان را مراعات نمايي. اي مالك، هشيار باش كه سرمستي تو را از ‏آنان غافل نكند؛ زيرا تو به بهانه اشتغال به كارهاي بزرگ از ضايع كردن حق كوچك معذور ‏نيستي، و هرگز توجه خود را از آنان دور مساز، و از روي تكبر روي از آنان برمگردان.‏
و امور كساني از اين طبقه را كه نمي توانند به حضور تو برسند و مردم به آنان با ديده تحقير ‏مي نگرند و آنان را پست مي شمارند، تحت نظر بگير... سپس درباره اين طبقه مستمند چنان ‏رفتار كن كه روز ديدار با خداوند سبحان معذور باشي و سربلند.‏
اين طبقه از ديگر مردم جامعه به انصاف (و عدل و محبت) نيازمندترند. حقوق همه مردم و ‏طبقات جامعه را چنان ادا كن كه در نزد خدا معذور و سربلند باشي. اداره شؤون ايتام و كساني را ‏كه گذشت ساليان عمر، آنان را ناتوان ساخته است، از كساني كه درمانده اند و دست نياز دراز ‏نمي كنند با دقت و توجه به عهده بگيرو به آن ملتزم باش. اگرچه اين دقت و تعهد بر زمامداران ‏و التزام به همه انواع حق سنگين است، امّا خداوند متعال اين سنگيني را براي كساني كه طلب ‏عاقبت نموده و نفس خود را درباره حق شكيبا ساخته اند و به صدق وعده خداوندي اطمينان ‏دارند، سبك مي كند.‏
و براي نيازمندان كه مراجعه آنان به تو ضروري است قسمتي از وقت خود را اختصاص بده تا با ‏شخص تو به طور مستقيم ارتباط برقرار كنند، و براي آنان مجلس عمومي قرار بده و در آنجا در ‏برابر خدايي كه تو را آفريده است فروتني كن. و در اين ارتباط لشكريان و معاونانت مانند ‏نگهبانان و پاسبانانت را دور بساز، تا كسي از آن نيازمندان كه با تو سخن مي گويد بتواند بدون ‏لكنت زبان سخنش را بگويد.‏
زيرا من در مواردي متعدد از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود: "هيچ امتي به پاكي و ‏قداست نخواهد رسيد، اگر حق ضعيف آن امت از قدرتمندش بدون لكنت زبان گرفته نشود".‏
آنگاه برخورد بد و تندي سخن آنان را تحمل كن، و مگذار آنان در تنگناي هيبت فرمانروايي و ‏تكبر تو به سختي بيفتند (و نتوانند درد دل و حاجات خود را ابراز بدارند)، تا خداوند ابعاد ‏رحمتش را بر تو بگستراند، و پاداش اطاعتش را براي تو مقرر دارد و آنچه را كه عطا مي كني، به ‏طور گوارا اعطا كن. و اگر نتوانستي نياز كسي را بر آوري، با روي خوش و پوزش خواهي او را ‏برگردان.‏
برخي از امور است كه بايد خود تو مستقيما آنها را مورد بررسي يا اجرا قرار بدهي، از آن جمله ‏است: 1. پاسخ مسائل كارگزاران در آن موقع كه كاتبان تو ناتوان باشند 2. برآوردن نيازهاي مردم ‏كه بر تو ارائه شده و دستياران تو در برآوردن فوري آن نيازها ناتوانند.‏
اي مالك، عمل هر روز را در همان روز به جاي بياور؛ زيرا براي هر روز موقعيت و قانون خاصي ‏حكمفرماست، كه اگر آن روز بگذرد ديگر آن موقعيت به دست نخواهد آمد. اي مالك، مابين خود ‏و خدايت قسمتي از بهترين اوقات و شايسته ترين آنها را اختصاص بده، هر چند كه اگر اوقات ‏عمر تو با نيت صالح بگذرد و مردم در آن اوقات در آسايش باشند عبادتي است براي خدا.‏
از كارهايي كه به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهي، انجام واجباتي است كه ويژه ‏پروردگار است، پس در بخشي از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه ‏تو را به خدا نزديك مي كند بي عيب و نقصاني انجام ده، اگر چه دچار خستگي جسم شوي.‏
هرگز خود را مدتي طولاني از مردم جامعه خود دورمكن؛ زيرا اختفاي زمامداران از مردم وارد ‏كردن نوعي فشار بر آنان و عامل كم اطلاعي از امور حيات اجتماعي مردم است. غياب زمامداران ‏‏(وهر گونه كارگزاري) از مردم، زمامداران را از دانستن اموري كه از آنان پوشيده است، باز مي ‏دارد. در نتيجه امر بزرگ در نزد آنان كوچك، و كوچك بزرگ، و زيبا زشت، و زشت زيبا جلوه ‏مي كند و حق با باطل درهم مي آميزد.‏
سپس براي زمامدار، خواص و نزديكاني است كه داراي صفت خود خواهي و مقدم شمردن خود ‏بر ديگران، دست درازي و كم انصافي در معاملات مي باشند. ريشه اينگونه افراد را با قطع صفات ‏مزبور بخشكان.‏
و هرگز به كسي از اطرافيان و خويشاوندان خود قطعه زميني از زمينهاي مردم را اختصاص مده ‏و به گونه اي رفتار مكن تا براي بستن قراردادي كه به زيان مردم است، در تو طمع كند و زحمت ‏و مخارج آن را به گردن ديگران بيندازند، كه در نتيجه خوشي و امتياز اين خطاكاري براي آنان، ‏و عيب و ننگش در دنيا و آخرت از آن تو خواهد بود.‏
حق را درباره همه، چه از نزديكان و چه بيگانگان اجرا كن و در انجام اين تكليف بردبار باش و ‏تقرب به خدا را مورد نظر قرار بده. هر وضعي كه اجراي حق درباره خويشان و خواصت پيش ‏بياورد، مانع اقدام تو براي اجراي حق نباشد، و تو عاقبت احقاق حق را اگر چه سنگين است در ‏نظر بگير؛ زيرا نتيجه و پايان آن پسنديده است.‏
واگر مردم، تو را به تعدّي و ظلمي متهم كردند و درباره تو بدگمان شدند، عذر خود را براي ‏آنان آشكار كن و با آن عذر آشكار، بدگماني هاي آنان را از خود برگردان؛ زيرا در اين اعتذار و ‏رفع سوء تفاهم مشقتي است براي نفس تو ، و محبت و مدارايي است براي مردم جامعه. و با ‏عذري كه مي آوري در پا بر جا ساختن آنان در مسير حق، به خواسته خود نايل مي گردي.‏
و اگر ميان خود و دشمن معاهده اي منعقد نمودي يا از طرف خود پناهندگي به او دادي، به ‏معاهده خود به طور كامل وفا كن، و با كمال امانت تعهد پذيرش پناهندگي او را مراعات نما، و ‏خود را در برابر عهدي كه بسته اي سپر كن؛ زيرا هيچ يك از واجبات الهي مانند وفاي به عهد ‏نيست كه همه مردم با تمام اختلافي كه در افكار و تمايلات دارند در آن اتفاق نظر داشته باشند.‏
خداوند متعال عهد و پيماني را كه با نام او شكل مي گيرد با رحمت الهي خود ميان بندگانش ‏عامل امنيت و پناهگاهي قرار داده است كه در آن بيارامند، و در همسايگي آن با احساس امنيت ‏به زندگي خود ادامه بدهند. پس هيچگونه دغل بازي و فريبكاري و نيرنگ را در تعهدها نبايد راه ‏داد. و هيچ معامله اي را به گونه اي منعقد مكن كه ابهام انگيز بوده و امكان اختلال در آن وجود ‏داشته باشد. و پس از تأكيد و استحكام متن معاهده، دست از بهانه جويي بردار.‏
واگر تعهد الهي، تو را در موردي در تنگنا قرار داد، اين امر هرگز موجب نشود كه درصدد فسخ ‏به ناحق آن تعهد بر آيي؛ زيرا شكيبايي تو بر تنگنايي كه اميد گشوده شدن و نيكي عاقبت آن را ‏داري بهتر از آن عذرخواهي است كه از نتيجه بد آن بيمناك بوده، و از بازخواست خداوندي كه ‏در دنيا و آخرت تو را فرا خواهد گرفت هراسناك باشي.‏
و بپرهيز از خود پسندي و به خود باليدن، و از اطمينان به آنچه كه از نفس خود، تو را به ‏خودپسندي وادار كرده، و بپرهيز از دوست داشتن مداحي و تملق ديگران؛ زيرا اين صفات پليد از ‏محكمترين فرصتها براي شيطان است كه نيكي نيكوكاران را در آن محو مي سازد.‏
و بپرهيز از منت گذاردن بر مردم خود به خاطر احساني كه به آنان كرده اي، و از زياد شمردن ‏كاري كه در حق آنان انجام داده اي برحذر باش، و بپرهيز از تخلف از وعده اي كه داده اي؛ زيرا ‏منت گذاردن احسان را باطل مي كند و زياد شمردن كاري كه به سود جامعه انجام گرفته است ‏نور حق را از بين مي برد، و تخلف از وعده موجب عداوت در نزد خدا و مردم مي گردد. خداوند ‏متعال فرموده است: " اين كه بگوييد چيزي را كه به آن عمل نمي كنيد عداوتي بزرگ است."‏
و بپرهيز از شتابزدگي در امور پيش از رسيدن موقع آن ها، و از سستي و درماندگي در موقعيت ‏مقتضي آن اموربرحذر باش و از لجاجت در موقعيّتي كه مشكل و ابهام انگيز باشد، و از مسامحه ‏درباره آن امور، وقتي كه آشكار شده اند، بپرهيز. پس هر امري را در موضع خود قرار بده، و هر ‏امري را در جايگاه مناسب خود مقرر بدار.‏
و من از رحمت واسعه خداوندي و قدرت عظيمش مسألت مي دارم كه خواسته هاي ما را ‏عنايت فرمايد، و من و تو را موفق بدارد به آنچه رضاي او در آن است، تا نزد او و خلق او داراي ‏عذري روشن باشيم. و برخوردار از ياد نيكو در ميان بندگان، و يادگار نيك در شهر ها گرديم و به ‏همه نعمت ها و كرامت ها نائل آييم. و از آن ذات اقدس مسألت مي دارم كه پايان زندگي من و ‏تو را به سعادت و شهادت ختم فرمايد. قطعا ما به سوي او بازگشت خواهيم كرد و درود بر رسول ‏خدا صلوات الله عليه و اولاد پاك و پاكيزه او، درود بسيار فراوان، و درود بر تو."‏

نوشته شده توسط محمود احمدي نژاد در ساعت 22:21

منبع :وبلاك رئيس جمهور

يزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا